همچو سلمان در مسلمانی بکوش
به مناسبت هشتم ماه صفر، وفات جناب سلمان فارسی
چون علی در عالــــم مـــردانـــگی | خرد شو تا شـــاه مـــردانت کنند |
همچو سلمان در مسلمانی بکوش | ای مسلمان تا که سلمانت کنند |
حسینی جوهری |
سلمان در شگفت است
«از شش چیز در شگفتم: سه چیز آن مرا میخنداند و سه چیز دیگر به گریهام میاندازد. آن سه چیز که مرا به گریه میاندازد: جدایی از دوستان محمد(ص)، هراس و وحشت قیامت و ایستادن در پیشگاه خدای عزّوجلّ است.
و اما آن سه چیزی که مرا به خنده وا میدارد: یکی کسی است که در پی دنیاست، حال آنکه مرگ در پی اوست؛ دیگری کسی که در غفلت به سر میبرد، حالآنکه از او غافل نیستند؛ یعنی، خداوند ناظر اعمال اوست و سومی کسی که دهانش به خنده باز میشود، در صورتی که نمیداند آیا خداوند از او خشنود است یا ناخشنود».[1]
سه چیز مرا به گریه می اندازد: جدایی از دوستان پیامبر خدا (ص)،
هراس و وحشت قیامت و ایستادن در پیشگاه خدای بزرگ.
درس فروتنی
رفتار سلمان، چنان متواضعانه و زندگیاش چنان ساده بود که غریبهها، هرگز درنمییافتند که او حاکم شهر است. روزی سلمان، در راه میرفت. مردی را دید که از شام میاید و بار خرما و انجیر به دوش دارد. مرد شامی که از به دوش کشیدن بار سنگین، خسته شده بود، با دیدن سلمان که ظاهری ساده و فقیرانه داشت، به خیال اینکه او باربر است، صدایش کرد تا در رساندن بار به مقصد، به او کمک کند و اجرتی بگیرد.
سلمان بار را به دوش گرفت و همراه مرد شامی به راه افتاد. مردم در برخورد با سلمان سلام میکردند و از او به عنوان امیر یاد میکردند و عدهای به سرعت به طرف سلمان آمدند تا بار را از او بگیرند. مرد غریب شامی که تازه فهمیده بود این عابر و رهگذر، امیر مدائن، سلمان فارسی است، با وحشت و خجالت و عذرخواهی فراوان برای گرفتن بار از امیر، پیش آمد، ولی سلمان قبول نکرد و گفت: «باید بار را تا مقصد برسانم!…».
آنگاه فرمود: «در این حمل بار سه ویژگی وجود دارد و به همین سبب من این بار را برایت حمل کردم. نخست اینکه کبر را از من دور میکند دوم اینکه یکی از مسلمانان را در مورد حاجتی که داشته یاری کردهام و سوم اینکه اگر من این بار را برایت نمیآوردم، ممکن بود فرد دیگری که از من ضعیفتر است، ناگزیر شود این بار را حمل کند».[2]
آرامگاه سلمان فارسی آرامگاهش کنار طاق کسری در شهر مدائن عراق، در 5 فرسخی بغداد است. در دوره حکومت بعثیها، بسیاری از نامهای تاریخی، از جمله سلمان فارسی را به سلمان پاک تغییر دادند. صدام این لقب را به او داد؛ یعنی، او با اسلام آوردن و عرب شدن از آلودگی مجوسی و فارسی پاک شدهاست. آرامگاه او بنام «حی سلمان باک» معروف است. حرم او طی اقدامات تروریستی به دنبال هتک حرمت حرم ائمه اطهار (ع) سامرای عراق مورد اصابت خمپاره قرار گرفت. پی نوشت ها: 1. ماهرویی، محمدرضا، سیمای سلمان فارسی، قم، معارف، 1382. 2.زرگری نژاد، غلامحسین، سلمان فارسی، تهران، همراه، 1375.