محراب عشق
بسم الله الرحمن الرحیم
چو دسترسم نیست که بوسم آن پا را به هر کجا که نهی پا بوسم آنجا را
در این ایام که بسیاری از مومنین و مومنات به نیت سیر الی الله و سلوک به حقیقت و تماشای مراتب توحید و معرفت و عشق پا به زیارت اربعین سید الشهدا علیه السلام می گذارند و عتبات عالیات را مشرف می شوند مناسب دیدم که توصیه ای را از بزرگان وادی علم و معرفت تقدیمشان کنم تا توشه راهشان باشد
مرحوم سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه علاوه بر زیارت مشاهد مشرفه در نجف و کربلا چند جای دیگر را بسیار تاکید داشتند و از نورانیت آن اماکن با عبارات پر معنایی یاد می کردند
می فرمودند: مرحوم قاضى به يكی از شاگردانشان به نام مرحوم آيت الله حاج سيّد هادى تبريزى كه از علماى كاظمين بوده، دستورالعملى داده و فرموده بودند كه: دو چيز را خيلى مغتنم بدان:
يكى محراب نافله أميرالمؤمنين عليهالسّلام را در مسجد كوفه که در واقع همان محراب ضربت خوردن حضرت است.
لازم به تذکر است که در مسجد بزرگ کوفه دو محراب منسوب به امیر المومنین علی علیه السلام وجود دارد که یکی بسیار معروف و تزیین شده و اکثرا آن را به اشتباه محراب ضربت می دانند و به زیارت آن می روند که در واقع محراب نمازهای یومیه و واجب و جماعت حضرت بوده و یکی هم محرابی با سنگ های مرر سفید است محرابى كه تقريباً حدود بيست متر با آن محراب اصلی فاصله دارد و در سمت چپ آن قرار گرفته و الآن هم مشخّص است که این محراب مخصوص نوافل حضرت بوده و در اصل همان محرابی است که حضرت در آن ضربت خورده اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
محراب عشق
چو دسترسم نیست که بوسم آن پا را به هر کجا که نهی پا بوسم آنجا را
در این ایام که بسیاری از مومنین و مومنات به نیت سیر الی الله و سلوک به حقیقت و تماشای مراتب توحید و معرفت و عشق پا به زیارت اربعین سید الشهدا علیه السلام می گذارند و عتبات عالیات را مشرف می شوند مناسب دیدم که توصیه ای را از بزرگان وادی علم و معرفت تقدیمشان کنم تا توشه راهشان باشد
مرحوم سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه علاوه بر زیارت مشاهد مشرفه در نجف و کربلا چند جای دیگر را بسیار تاکید داشتند و از نورانیت آن اماکن با عبارات پر معنایی یاد می کردند
می فرمودند: مرحوم قاضى به يكی از شاگردانشان به نام مرحوم آيت الله حاج سيّد هادى تبريزى كه از علماى كاظمين بوده، دستورالعملى داده و فرموده بودند كه: دو چيز را خيلى مغتنم بدان:
يكى محراب نافله أميرالمؤمنين عليهالسّلام را در مسجد كوفه که در واقع همان محراب ضربت خوردن حضرت است.
لازم به تذکر است که در مسجد بزرگ کوفه دو محراب منسوب به امیر المومنین علی علیه السلام وجود دارد که یکی بسیار معروف و تزیین شده و اکثرا آن را به اشتباه محراب ضربت می دانند و به زیارت آن می روند که در واقع محراب نمازهای یومیه و واجب و جماعت حضرت بوده و یکی هم محرابی با سنگ های مرر سفید است محرابى كه تقريباً حدود بيست متر با آن محراب اصلی فاصله دارد و در سمت چپ آن قرار گرفته و الآن هم مشخّص است که این محراب مخصوص نوافل حضرت بوده و در اصل همان محرابی است که حضرت در آن ضربت خورده اند.
مرحوم مجلسی در بحار و مرحوم شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیهما در منتهی الآمال روایت و قرآئنی را نقل می کنند که دلالت دارد بر اینکه حضرت در محراب نافله و در نماز فرادی ضربت خوردند و به همین دلیل بوده که حسنین علیهما السلام همراه حضرت نبودند
مرحوم مجلسی در کتاب بحار الانوار می فرمایند: حسنين عليهما السّلام از منزل بيرون آمده و راه مسجد را در پيش گرفتند، وقتي وارد مسجد شدند جماعتي از مردم ميخواستند حضرت أمير عليه السّلام را سر پا نگه دارند تا نماز صبح را اقامه كند ولي امام عليه السّلام قادر بر ايستادن نبود به دستور پدر امام مجتبي عليه السّلام جلو ايستاد و فريضة صبح را به جاي آورد و أميرالمؤمنين عليهالسّلام نشسته و با اشاره نماز صبح را اقامه كرد. . (بحارالأنوار، صص 283 – 276)
که مؤيّد اين كلام فرمايش محدّث قمي رحمة الله علیه در پاورقي منتهيالآمال است، وي چنين گفته است: آنچه از روايات استفاده ميشود آن است كه نمازي كه حضرت أمير ـ عليه السّلام ـ در آن ضربت زده شده نافلة فجر بود ه است. (قمي، عباس، منتهيالآمال، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ سيزدهم، زمستان 1378، ج1، ص 329.)
بنابراین به دلايل زير نمازي كه ضربه شمشير بر سر امام عليه السّلام اصابت كرد فريضة صبح نبوده است:
الف: امام فرادا (تنها) نماز ميخواند.
ب: در نزديكي محلّ نماز امام كسي نبود و مردم در گوشه و كنار مسجد مشغول نماز بودند و با شنيدن صداي امام عليه السّلام به سوي آن حضرت دويدند.
ج: در عبارت روایت بحارالانوار آمده بود: امام عليه السّلام از مأذنه پائين آمد، خفتگان را بيدار كرد و به جانب محراب رفت و به نماز ايستاد. همانگونه كه مي دانيم دو ركعت نافله نماز صبح قبل از نماز خوانده مي شود. و روشن است كه امام ـ عليه السّلام ـ قبل از اقامة نافله به فريضه مشغول نميشود.
بنابراين اولا: نمازي كه در آن نماز، حضرت علي عليه السّلام ضربت خورده، نافله بوده است نه فريضه و ثانیا محل ضربت هم همان محراب نافله بوده که بسیاری از مردم در زیارت مسجد کوفه از آن غفلت دارند
مرحوم قاضى مىفرمودند: اين محراب نافله را خيلى مغتنم بدانيد، آثارى در اينجا مترتّب و مشهود است و سیدنالاستاد حضرت علامه طهرانی هم بر همین عقیده بودند و زیارت و نماز خواندن و قرائت مناجات امیر المومنین علیه السلام در مسجد کوفه را در آنجا سفارش می کردند.
يكى هم زيارت اهل قبور بين الطّلوعين
در روایات ما هم بهترین وقت برای زیارت قبور و اولیای الهی در بین الطلوعین ذکر شده است
در «أمالي» شيخ طوسي با سند متّصل خود روايت ميكند از عبدالله بن سليمان از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام: قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ. قَالَ: إذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَزُرْهُمْ، فَإنَّهُ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فِي ضَيْقٍ وُسِّعَ عَلَيْهِ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَي طُلُوعِ الشَّمْسِ ؛ يَعْلَمُونَ بِمَنْ أَتَاهُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ، فَإذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ كَانُوا سُدًي. قُلْتُ: فَيَعْلَمُونَ بِمَنْ أَتَاهُمْ فَيَفْرَحُونَ بِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَ يَسْتَوْحِشُونَ لَهُ إذَا انْصَرَفَ عَنْهُمْ. (بحار الانوار، ج 6، ص 256)
( ميگويد: از حضرت باقر عليه السّلام دربارۀ زيارت اهل قبور پرسش كردم. فرمود: چون روز جمعه باشد آنانرا زيارت كن ؛ چون هر كس از آنان در ضيق و تنگي باشد در بين طلوع صبح صادق و طلوع آفتاب گشايش مييابد، و لذا در اين موقع در هر روز، از كسي كه به زيارت او رفته باشد، علم و اطّلاع پيدا ميكند، وليكن چون آفتاب طلوع كند آنها يَله و رها ميشوند و ديگر قادر بر جهتگيري در امور دنيا و زيارت اهل خود نيستند. عرض كردم: آيا آنها از افرادي كه به زيارت قبور آنها ميروند علم پيدا ميكنند و خوشحال ميشوند؟ فرمود: آري، و نيز از بازگشت زائرين از قبور به محلّهاي خود وحشت ميكنند. )
مرحوم قاضی مىفرمودند: وقتى كه زيارت مىكنى اهل قبور را در بين الطّلوعين، يك فاتحهاى بخوان و بعد برو يك كنارى بنشين و بدون اينكه قرآن بخوانى يا چيز ديگر بخوانى، سكوت كن؛ اين سكوت براى تو خيلى مفيد است و تفكّر كن در احوال قبر و در احوال قيامت و در احوال اعتبارى بودن دنيا و مسائلى كه مىگذرد و در گذران است و مىفرمودند: بعد از ظهر و ظهر و شب رفتن به قبرستان فايدهاى ندارد، يعنى خيلى مفيد نيست
و دیگر از اماکن مورد تاکید بزرگان مخصوصا سیدنا الاستاد در زیارت عتبات عالیات قبرستان وادی السلام نجف است
در روایات عدیده وارد است که ارواح مؤمنین در وادی السلام جمع میشوند؛ وادی السلام که وادی امن و امنیت و سلامت است. «
خدای متعال می فرماید: ندای فرشتگان است به مؤمنان است که سَلَـامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَـ’لِدِینَ (آیه 73 سوره زمر)
(سلام خدا بر شما باد، پاک و پاکیزه شدید و اینک در بهشت های جاودان وارد شوید)
ظهور مکانی این آیه در این دنیا، سرزمینی است در نجف اشرف که در واقع همان وادی السلام نجف است که وادی ولایت است.
در «کافی» با سند خود روایت میکند از احمدبن عمر میگوید: خدمت آن حضرت عرض کردم برادر من در بغداد است، و نگرانم که در همانجا بمیرد. فرمود: باک نداشته باش، هر جا که خواهد بمیرد؛ چون هیچ مؤمن در شرق زمین و یا در غرب زمین باقی نمی ماند مگر آنکه خداوند روح او را در وادی السلام با ارواح مؤمنین دیگر قرار میدهد. عرض کردم: وادی السلام کجاست؟ فرمود: در پشت کوفه، و آگاه باش مثل اینکه من منظره اجتماع ارواح را می بینم که حلقه حلقه نشسته اند و با یکدیگر گفتگو دارند.
(چون در سابق الایام قبل از دفن جسد مطهر حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف، نجف شهری نبوده است، بلکه بیابانی بوده یک فرسنگ از کوفه دورتر؛ و لذا نجف را ظَهر کوفه گویند.)
حکایت تکلم امیرالمؤمنین با ارواح مؤمنین در وادی السلام
و نیز در «کافی» با سند خود از عبادة عِبایَة أسدی از حَبَة عُرَنی روایت میکند که میگوید: من با امیرالمؤمنین علیه السلام به سوی ظَهْر کوفه، از کوفه خارج شدیم. حضرت در وادی السلام توقف کرد و گویا مثل اینکه با اقوامی تخاطب و گفتگو داشت، من به متابعت از قیام او ایستادم تا خسته شدم، و سپس نشستم به قدری که ملول شدم، و پس از آن ایستادم به قدری که همانند مرتبه اول خسته شدم، و سپس باز نشستم به قدری که ملول شدم و سپس ایستادم و رِدای خود را جمع کردم و عرض کردم: ای أمیرمؤمنان! من از طول این قیام بر شما شفقت آوردم؛ آخر یک ساعتی استراحت نمائید، و سپس ردا را به روی زمین گستردم تا آن حضرت به روی آن بنشیند.
حضرت فرمود: ای حبه! این قیام و وقوف نبود مگر تکلم با مؤمنی و یا مؤانست با او. عرض کردم: ای أمیر مؤمنان! آیا مردگان هم تکلم و مؤانست دارند؟ فرمود: بلی، اگر پرده از جلوی دیدگان تو برداشته شود، آنها را می بینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دگری پشت و ساقه های پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند. عرض کردم: آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند، و هیچ مؤمن در زمینی از زمین های دنیا نمی میرد مگر آنکه به روح او گفته میشود که به وادی السلام ملحق شود؛ و وادی السلام بقعه ای از بهشت عدن است.
ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام علت تجمع ارواح مؤمنین در قبرستان وادی السلام نجف
در کتاب «المحتضر» شیخ حسن بن سلیمان که از معاریف شاگردان شهید اول است از ابن نباته در حدیث طولانی روایت کرده است که: أمیرالمؤمنین علیه السلام از کوفه خارج شد و همینطور میرفت تا به غَریَین رسید؛ و از آنجا نیز گذشت، و ما به دنبال او رفتیم تا به او رسیدیم و دیدیم که به پشت بروی زمین دراز کشیده و جسد مبارکش به زمین بود و هیچ زیراندازی نداشت.
قنبر عرض کرد: ای أمیرالمؤمنین! اجازه میدهی من لباسم را برای شما در روی زمین پهن کنم؟ فرمود: نه، آیا اینجا مگر غیر از خاک و تربت مؤمن، یا مزاحمت با مؤمن در نشیمنگاه اوست؟ أصبغ میگوید: ای أمیرالمؤمنین! خاک مؤمن را میدانیم و می شناسیم که در اینجا بوده و یا آنکه بعداً خواهد بود، لیکن معنای مزاحمت با مؤمن در نشیمنگاهش را نفهمیدیم.
حضرت فرمود: ای فرزند نُباتَه! اگر پرده از برابر چشم های شما کنار برود، می بینید ارواح مؤمنین را در این ظَهر (در ظهر کوفه که وادی السلام است) که حلقه وار به گِرد خود نشسته و با یکدگر به سخن و گفت و شنید مشغولند؛ در این ظهر روح هر مؤمن، و در «وادی بَرَهوت» روح هر کافری است. مؤمنین که در وادی السلام هستند در التذاذ و مسرت به سر میبرند و از جام و کأس محبت و ولایت سرمست، و سرشار در عشق و بهجت و سرورند، و لذا مرور زمان برزخی را تا قیام قیامت حس نمی کنند. ولی کفار که دستشان از علم و معرفت کوتاه و جانشان از جام سرشار آب زلال ولایت سیراب نگشته است در خشکزار بَرَهوت یَمَن اجتماع دارند.
ذره ذره کاندرین ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست
ناریان مر ناریان را جاذبند نوریان مر نوریان را طالبند
طی زمان اگر امر نسبی باشد این مسأله را خوب میرساند که چقدر گذشت زمان برای اهل برهوت سخت و پر ماجرا و دراز و کوبنده است که تو گوئی هر لحظه از آن سال هاست؛ و برای اهل وادی السلام که وادی ایمن است، چقدر راحت و زودگذر و لطیف، تو گوئی که سالی از آن در یک لحظه طی میشود. آری، در مجالس انس و خلوت با محبوب، گذشت زمان محسوس نیست، و در آن مقام وحدت، که ارواح از زنگار کثرات و تعلقات پاک شده و در مقام صفا و مودت و مؤانست درهم و با هم آمیخته شده و چون شیر و شکر و شهد و انگبین درهم فرو رفته اند، گذشت زمان ـ که از آثار ماده است ـ و ادراک طی تدریج آن در آنجا راه ندارد؛ و شاید معنای طی زمان برای اولیای خدا نیز همین باشد. و به عکس در زندان های فراق و جدائی از محبوب و تعلقات، هر لحظه سالی میگذرد و توغل به کثرات و توهم این تعلقات، زمان را در قوای متخیله طولانی نموده و هر ساعت آن را چون شب یلدا دراز، و پیوسته شخص منتظر را چشم به راهِ طلوع سپیده صبح امید و وصل و خلوت و انس میدارد.
من پیر سال و ماه نیم یار بی وفاست بر من چو عمر می گذرد پیر از آن شدم
البته افرادی که به مقام قُرب حضرت احدیت عزوجل رسیده و چشم بصیرت آنان باز شده باشد، همانطور که أموات به صورت هائی مجسم میشوند و زندگان را می بینند، آنها هم میتوانند مردگان را ببینند و با آنها تکلم کنند. انسان باید کاری کند که در برزخ گرفتار نباشد؛ و خدای ناکرده بواسطه جحود و انکار اگر ایمان از او سلب گردد به وادی بَرهوت گرفتار میگردد؛ بلکه مؤمن باید بواسطه اعمال صالحه، پیوسته طریق قرب را بپوید تا روحش پس از مرگ در وادی السلام آرام و ایمن باشد، و در روز قیامت با شفاعت محمد و اهل بیتش علیهم السلام به بهشت برین رفته و در آنجا مخلد بماند. چون شفاعت در برزخ نیست؛ و اگر مؤمن نیز کردارش ناپسند باشد در برزخ گوشمالی خواهد شد. ( اقتباس از معادشناسی )
در أخبار مستفيضه وارد است كه ارواح مؤمنان در وادى السّلام و ارواح كافران و معاندان در بَرَهُوت يمن است
برهوت نام چاهى است در سرزمين حَضْرَمَوت كه در جنوب يمن است؛ البتّه از باب تعلّق و ربط عالم برزخ با عالم قبر است؛ يعنى آن صور برزخيّه به آن مكانهائى از دنيا ربط و تعلّق دارند كه خسته كننده تر و پر آفت تر و پست تر و زننده تر و كثيف تر است.
در آن چاه، مارهاى سياه، عقرب ها، جغدها و حيوانات وحشى آنقدر فراوانند كه كسى قدرت عبور ندارد، از همه گذشته گرماى سوزان كه دقيقهاى از آن قابل تحمّل نيست.
در «كافى» با سند خود روايت ميكند كه: قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: شَرُّ بِئْرٍ فِى النَّارِ بَرَهُوتٌ الَّذِى فِيهِ أَرْوَاحُ الْكُفَّارِ «فروع كافى» طبع سنگى، ج 1، ص 67
«بدترين چاه در آتش، برهوت است كه در آن ارواح كافران است.»
و نيز در «كافى» با سند خود روايت ميكند از قدّاح عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَهِ عَنْ ءَابَآئِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، قَالَ: قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: شَرُّ مَآءٍ عَلَى وَجْهِ الارْضِ مَآءُ بَرَهُوتٍ، وَ هُوَ الَّذِى بِحَضْرَمُوتَ تَرِدُهُ هَامُ الْكُفَّارِ. (همان)
مزار مرحوم آیة الحق و العرفان آقای قاضی هم در همان وادی السلام است که به گفته سازمان عتبات عالیات در حال حاضر موثق ترین و مستندترین قبر از قبور اولیای الهی در وادی السلام همین قبر مرحوم قاضی است و سایر قبور مانند قبور بعضی از انبیای الهی چندان سندی ندارد.
یکی دیگر از قبور اولیای الهی در وادی السلام نجف مزار مرحوم آيه الحقّ و اليقين آيه الله العظمى آقاى سيّد جمال الدّين گلپايگانى تغمَّده الله برحمته است.
سیدناالاستاد علامه در وصف ایشان می فرمایند: ايشان از مردان پاك و منزّه و از مراجع عاليقدر نجف اشرف و در عين حال داراى روابط معنوى و باطنى با حضرت حقّ متعال بودند. مردى متين و استوار و مراقب و مىتوان او را جمال السّالكين إلى الله تعالى نام برد. اعمال او اسوه و الگوى صبر و تحمّل و ايثار و زهد و مراقبت و سعه نفس و دانش قوى بود.
حقّاً سيماى او نمونه ظاهر و بارزى از علماء راستين، و مشايخ طائفه حقّه مذهب جعفريّه بود. و آئينه و آيتى از سير و سلوك أئمّه طاهرين سلام الله عليهم أجمعين، و ياد آورنده خدا و عالم آخرت بود.
هنوز چشمان اشك آلود آن مرحوم براى آشنايان، و نالهها و سوزهاى شبانه براى همسايگان كه در محلّه حُوَيْش نجف اشرف بودند حكاياتى است شنيدنى. تا اين سنه كه يكهزار و سيصد و نود و نه هجريّه قمريّه است بيست و دو سال است كه رحلت نموده، (رحلت ايشان در بيست و نهم شهر محرّم الحرام سنه يكهزار و سيصد و هفتاد و هفت هجريّه قمريّه اتّفاق افتاد) و مقبره ايشان در وادى السّلام نجف است؛ رحمةُ الله عليه رحمةً واسعةً.
از مرحوم آيه الحقّ آيه الله العظمى حاج ميرزا علىّ آقا قاضى رضوان الله عليه، افراد بسيارى از تلامذه ايشان نقل كردند كه ايشان بسيار در وادى السّلام نجف براى زيارت اهل قبور ميرفت و زيارتش دو و سه و چهار ساعت به طول مىانجاميد و در گوشهاى مىنشست به حال سكوت؛ شاگردها خسته مىشده و بر مىگشتند و با خود مىگفتند: استاد چه عوالمى دارد كه اينطور به حال سكوت مىماند و خسته نمىشود.
عالِمى بود در طهران، بسيار بزرگوار و متّقى و حقّاً مرد خوبى بود؛ مرحوم آيه الله حاج شيخ محمّد تقىّ آملى رحمة الله عليه، ايشان از شاگردان سلسله اوّل مرحوم قاضى در قسمت اخلاق و عرفان بودهاند. از قول ايشان نقل شد كه: من مدّتها ميديدم كه مرحوم قاضى دو سه ساعت در وادى السّلام مىنشينند. با خود مىگفتم: انسان بايد زيارت كند و برگردد و به قرائت فاتحهاى روح مردگان را شاد كند؛ كارهاى لازم تر هم هست كه بايد به آنها پرداخت.
اين إشكال در دل من بود امّا به أحدى ابراز نكردم، حتّى به صميمىترين رفيق خود از شاگردان استاد.
مدّتها گذشت و من هر روز براى استفاده از محضر استاد به خدمتش ميرفتم، تا آنكه از نجف اشرف عازم بر مراجعت به ايران شدم وليكن در مصلحت بودن اين سفر ترديد داشتم؛ اين نيّت هم در ذهن من بود و كسى از آن مطّلع نبود. شبى بود ميخواستم بخوابم؛ در آن اطاقى كه بودم در طاقچه پائين پاى من كتاب بود، كتابهاى علمى و دينى؛ در وقت خواب طبعاً پاى من بسوى كتابها كشيده ميشد. با خود گفتم برخيزم و جاى خواب خود را تغيير دهم، يا نه لازم نيست؛ چون كتابها درست مقابل پاى من نيست و بالاتر قرار گرفته، اين هتك احترام به كتاب نيست. در اين ترديد و گفتگوى با خود بالاخره بنا بر آن گذاشتم كه هتك نيست و خوابيدم. صبح كه به محضر استاد مرحوم قاضى رفتم و سلام كردم، فرمود: عليكم السّلام صلاح نيست شما به ايران برويد، و پا دراز كردن بسوى كتابها هم هتك احترام است. بى اختيار هول زده گفتم: آقا شما از كجا فهميدهايد، از كجا فهميدهايد. فرمود: از وادى السّلام فهميدهام (معاد شناسى، ج2، ص: 265)
یکی از اماکنی را هم که مرحوم علامه در زیارت عتبات و تشرف به کربلای معلا بسیار تاکید می کردند مقام امام صادق علیه السلام بود.
در كربلا كنار نهر علقمه يكى جايى است به نام مقام امام صادق عليهالسّلام كه حضرت وقتى كه مىآمدند در كربلا براى زيارت سيّدالشّهداء علیه السلام در اين جا خيمه مىزدند که موقعیت آن تقريباً از كنار خود نهر علقمه حدود پنجاه مترى فاصله دارد و در انتهای همان بازاری است که در سر آن مقام حضرت صاحب الزمان علیه السلام قرار دارد که البته بزرگان به این مقام هیچ توصیه ای نداشتند و ندارند چراكه اصلا سندی بر اینکه اینجا مقام حضرت صاحب است در دست نیست اگرچه الآن آنرا به شكل يك مسجد خيلى مجلّلى درآورده اند. امّا مقام امام صادق علیه السلام در انتهای این بازار قرار دارد و فقط چهار تا ديوار است و چند تا درخت نخل حتّى اگر شخصى از نزديك هم برود و اطلاعی نداشته باشد متوجه این مقام شايد نمی شود.
مرحوم قاضى و مرحوم سیدنا لاستاد علامه طهرانی، نسبت به اين مكان مقام امام صادق عليهالسّلام خيلى توجّه و عنايت داشته باشيد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
نویسنده: استاد گرانقدر حجه الاسلام و المسلمین محمد شاهرخ.