ألا بذکرالله تطمئن القلوب...
یکی از دستور العملهای بسیار مهم علمای اخلاق توجه به قرائت قرآن کریم می باشد. در روایتی از حضرت پیغمبر - صلّی اللّه علیه و آله - مروی است که: «هیچ شفیعی در روز قیامت بلند مرتبهتر از قرآن نیست، نه پیغمبری و نه ملکی و نه غیر اینها»
و فرمود که: «خدای - تعالی - هزار سال پیش از آنکه عالم را خلق کند سوره طه و یس را خواند، چون ملائکه آن را شنیدند گفتند: خوشا به حال امّتی که این آیات بر آنها نازل شود؛ و خوشا به حال سینههایی که اینها را حفظ کند؛ و خوشا به حال زبانهایی که اینها را بخواند» از این رو در ادامه به نکاتی در اهمیت قرائت قرآن از علما اشاراتی می شود.
خانم مرضیه حدیده چی می گوید: وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم، وارد اتقاق که می شدم، می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند، مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا این که روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است. دیگر چرا این قدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هرکس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.
جمله ای مشهور شده که اگر چه سند قابل اعتنایی برای آن در بین احادیث نیافتیم، اما می تواند مضمون صحیحی داشته باشد و آن این است که: یابن آدم تقدیری یضحک من تدبیرک (ای فرزند آدم تقدیر من به تدبیر تو می خندد – کنایه از غلبه آسان خواست الهی بر خواست بنده)
آیت الله مجتهدی تهرانی در کتاب آداب الطلاب در شرح این معنا نوشته ای بدین شرح دارند:
“در حدیث قدسی است که خداوند متعال فرمود: (یابن آدم تقدیری یضحک من تدبیرک)،تقدیرات من به تدبیرات تو می خندد، نقل می کنند که شخصی که بسیار از بمبارانهای عراق وصدای آن می ترسید از ترس اینکه مبادا یکی از موشکها به او اصابت کنداز ترس موشک،فرار کرد وبه دامنه های کوه های کرج رفت وهمانجا چادر زد،اتفاقا موشکی به همانجا اصابت کرد ومرد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وماتدری نفس باب ارض تموت[لقمان/34] وهیچکس نمی داند که درکدام سرزمین می میرد.»
آیت الله مجتهدی تهرانی:
طلاب علوم دینیه احتیاج به استاد اخلاق دارند، در غیر اینصورت همانطور كه آیه الله می شویم، نفس اماره ما هم آیه الله می شود، بلكه او آیه الله العظمی می شود.
پس باید یك استاد اخلاق باشد تا طلبه بداند كه چگونه نفس را كنترل و سركوب نماید.
خدای متعال برای ما رهبرانی قرار داده که با زندگی ساده خود برای ما الگو بوده اند .یکی از آنان حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) بود . پس از وی حضرت آیت الله خامنه ای نیز چون اوست . ایشان می فرمودند که :
« من وقتی ازدواج کردم همسرم از پدرش ، که فرش فروش بوده ، فرشی به عنوان جهیزیه به همراه داشته است که هنوز نیز، با وجود فرسودگی آن ، در منزل ما از آن استفاده می شود و بجز آن ، قالی دیگری در منزل نداریم . چند مرتبه اخوالزوجه ها گفته اند که این قالی نخ نما شده و خواسته اند که آن را عوض کند ولی من اجازه نداده ام . اصلا در طول زندگی خود ، نه قالیچه ای خریده ام و نه فرشی به خانه اضافه کرده ام ، حتی آنها را تبدیل به احسن نیز نکرده ام . من در طول این دوران یک مرتبه گوشت تازه نخریده ام ، کوپن گوشت سردی که همه مردم از آن استفاده می کردند ما نیز از آ ن استفاده می کردیم ، مگر آنکه گوشت نذری می آوردند . سایر مایحتاج زندگی مثل پنیر، نفت و کره نیز به همین صورت تهیه می شود ».
این زندگی رهبر ماست که در بالاترین مقامات این کشور قرار دارد و در طول زندگی خود، زندان، شکنجه ، تبعید و بسیاری گرفتاریهای دیگر را به جان خریده و برای خدمت به اسلام به عنوان فردی شایسته مشغول انجام وظیفه است .
آیت الله مصباح یزدی ،کتاب مباحثی درباره حوزه، ص :215
حجتالاسلام پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع):
خدایا خودت میدانی که اهل نامه نگاری نیستم آن هم از نوع سر گشاده اش و تا حالا هم شاید تعداد نامه هایی که نوشته ام به تعداد انگشتان دستم نرسد ولی چه کنم که گفته اند کوچکتران از بزرگتران یاد میگیرند از وقتی که برخی بزرگان جامعه ما به بزرگ تر از خودشان نامه می نویسند من هم با خود گفتم پس میشود از این کارها هم کرد این بود که به خودم جرات دادم تا…
محفل اُنس
( آداب شرکت و حضور در مجالس روضۀ سید و سالار شهیدان حضرت أباعبد الله الحسین علیه السلام )
نور خدا آینه حق نما نور هدی نور حسین است و بس
در مکتب بلند مرتبۀ معرفت و تربیت اسلام، آنچه بیش از هر امری، زمینه و بستر هدایت و رشد و کمال انسان را فراهم می سازد، کسب علم و معرفت همراه با ادب و از آن مهمتر بکار بستن آن است.
تمام انبیاء و اولیای الهی و صالحان، همه ی دست آوردهای خود را در باب علم و معرفت، در ظاهر و باطن، مرهون و مدیون مکتب حیات بخش حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام و توسّل به آن حضرت و حضور در مجالس منسوب به آن حضرت می دانند. مرحوم قاضی رحمة الله علیه می فرمودند: هيچ كس به هيچ مرتبه اى از معنويت نرسيد و گشايش و فتح بابى برایش نشد مگر در حرم مطهر امام حسين عليه السلام و يا در توسل به آن حضرت .
اَللّهُمَّ لا تَسْتَدْرِجنى بِالاِحسانِ وَ لا تُؤَدِّبْنى بِالْبَلاء
خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتاریها) ادبم مکن.
(الدُّرًّةُ البَاهرة من الأصدَاف الطّاهِرة،ص 23)
خواهران ما همچون فاطمه و زینب خود را حفظ میکنند |
« خواهران ما در حالى كه چادر خود را محكم برگرفته اند و خود را هم چون فاطمه و زینب حفظ مىكنند… هدفدار در جامعه حاضرشده اند.» (رییس جمهور شهید محمد على رجایى)
|
امام حسین(علیه السلام) فرزند امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) و بزرگ بانوی عالم، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است. او در روز سوم یا پنجم ماه شعبان سال چهارم هجرت، بعد از امام حسن مجتبی در مدینه به دنیا آمد. در روایات فراوانی آمده است که آن حضرت از بطن مادر در شش ماهگی - چون یحیی بن زکریا(علیه السلام) - به دنیا آمد.(1) حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) هشت سال با جد خود و سی و هشت سال همراه با پدر و چهل و هشت سال با برادرش امام مجتبی(علیه السلام) و ده سال پس از امام مجتبی(علیه السلام) زندگی کرده است. شهادت سومین امام ما در سال 61 هجری اتفاق افتاده است. بنابراین عمر شریف ایشان 57 سال و چهار ماه و 25 روز خواهد بود.(2)
امام حسین(علیه السلام) بسیار مورد علاقه جد بزرگوار، پدر و برادر خود بودند. سخنان پیامبر گرامی و شیوه برخورد آن حضرت با سالار شهیدان گویای این مدعاست؛(3) در دوران امام علی(علیه السلام) و در پیکارهای متعدد در بصره، صفین و نهروان و … امام حسین(علیه السلام) حضور فعال داشت؛ اما امام علی(علیه السلام) هیچگاه به او و دیگر برادرش اجازه پیکار نمیداد، و مکرر برادران دیگر چون اباالفضل العباس، محمد حنفیه را به نبرد میفرستاد، تا آنجا که محمد حنفیه به معاویه گفت: «من دستان علی (علیه السلام) بودم و دو برادر من حسن و حسین(علیه السلام) چشمان مبارک پدرم بودند؛ چرا که همیشه دست از چشم حراست میکند.»(4)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن دو(حسن و حسین) را امام معرفی فرمود: «ابنای هذان امامان قاما او قعدا؛ حسن و حسین هر دو اماماند، خواه قیام کنند یا نکنند.» پس از امام مجتبی(علیه السلام) امام حسین(علیهالسلام) سکوت اختیار فرمود تا عهد با معاویه پایدار بماند، و شاید مصالح دیگری برای جامعه اسلامی پدید آید.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن دو را امام معرفی فرمود: «ابنای هذان امامان قاما او قعدا(5)؛ حسن و حسین هر دو اماماند، خواه قیام کنند یا نکنند.» پس از امام مجتبی(علیه السلام) امام حسین(علیهالسلام) سکوت اختیار فرمود تا عهد با معاویه پایدار بماند، و شاید مصالح دیگری برای جامعه اسلامی پدید آید.
در نیمه رجب سال 60 هجری، معاویه از دنیا رفت.(6) یزید جایگزین او شد. یزید نامهای به والی مدینه «ولید بن عقبه» نوشت و از او خواست که از امام حسین(علیه السلام)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت بگیرد.(7) ابن زبیر و ابن عمر در اواخر ماه رجب از مدینه فرار کردند؛ اما امام حسین(علیهالسلام) از بیعت امتناع ورزید.(8)
«مروان بن حکم» علی الدوام والی مدینه را بر گرفتن بیعت از امام تحریک میکرد تا این که شب یکشنبه - دو روز مانده به پایان رجب - امام به سوی مکه حرکت فرمود.(9)
سحرگاه روز عاشورا امام را خواب ربود. هنگامی که بیدار شد، یاران را از رویای صادقانه خویش با خبر ساخت. آن حضرت فرمود: «سگانی را دیدم که مرا گاز میگرفتند اما شدیدترین آنها بر من سگی بود که به پیسی و برص مبتلا بود.»(10)
و بعد از آن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را در خواب میبینند که به دنبالشان اصحاب آن حضرت بودهاند، در حالی که فرموده بود: «تو شهید این امت هستی؛ اهل آسمانها و ملکوت اعلی تو را بشارت میدهند، امشب افطار نزد من هستی، شتاب کن و هیچ تاخیر مینداز، پس این ملکی است که از آسمان فرود میآید تا که از خون شما برگیرد و در شیشهای سبز قرار دهد.»(11)
در تمام بخشهای نهضت کربلا، قطب و مدار حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بود. در اینجا به تنهایی امام و «وتر الموتور؛ تنهای تنها» بودن آن بزرگ میپردازیم
ارباب ، صدای قدمت می آید
هنگامه ی اوج ماتمت می آید
ما در تب داغ غم تو می سوزیم
یکبار دگر محرمت می آید
کم کم سیاهی علمت دیده می شود
آثار خیمه های غمت دیده می شود
افتاده سینه ام به تپش های انتظار
از روی تل دل ، حرمت دیده می شود
همواره تجسم قیام است حسین
در سینه عاشقان ، پیام است حسین
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسب ترین شعر کلام است حسین