• تماس  

این خودکار بیت‌المال است؛ با آن نمی‌نویسم!

02 تیر 1393 توسط توکلی

این خودکار بیت‌المال است؛ با آن نمی‌نویسم!


روحانی که زندگیش شاید از دریچه نگاه عادی، چندان اتفاقات خطیر و خاص در بر نداشته باشد اما از نظرگاه دیدة حقیقت بین، پر است از کوچک های بزرگ و وقایع عظیم؛ عظمتی مثل همین مراقبت از بیت المال!


شهدای ما ستارگان پرفروغی بودند که از همین زمین و به سوی آسمان معرفت و معنویت پرکشیدند.

آنها آدمهای خارق العاده و نابغه ای نبودند؛ مثل خود ما معمولی و عادی زندگی کردند ولی… ولی در همین زندگی عادی و معمولی، طبیعت و دلشان را بر مبنای عرف حق و خواست خدا بنا نهادند.

و رمز موفقیت و راز اتصالشان به آسمان هم همین بود.

تلاش کردند تا آلوده نشوند به غفلت.

آنها از همین چیزهای کوچک شروع کردند تا به جاهای بزرگ برسند.

و این زیبایی و بارقه های معنوی در شهدای روحانی که هم به بال علم مسلح بودند و هم به سلاح تقوا مزین، عطر و بوی دیگری دارد.

یکی از این نام آوران گمنام آسمان پرواز، شهید حسین اسفندیاری است. طلبه ای از استان مازندران و شهرستان ساری.

زندگی این طلبه شهید شاید از چشم عادی، چندان اتفاقات خطیر و خاص در بر نداشته باشد اما از نظرگاه دیدة حقیقت بین، پر است از کوچک های بزرگ و وقایع عظیم.

کارهایی که شاید در ظاهر کم باشد اما در باطن بسیار است و شاید در صورت کوچک باشد اما در سیرت بزرگ است.

خاطره ای از برادر این شهید سعید، گویای مشتی نمونه خروار از توجه و تأمل.

ايشان در سال 1358 در كميته انقلاب اسلامي تهران مشغول خدمت بود.

روزي در محل كار ايشان وقتي خواستم با خودكار و كاغذ آن نهاد، مطالب شخصي بنويسم خودكار را از دستم گرفت و عذرخواهي كرد و گفت:

«اين مال بيت المال است و فقط بايد كارهاي اداري را با اين امكانات و اموال انجام داد.»

آری؛ همین توجه و تنبه و مراقبت نسبت به امور به ظاهر کوچک و عادی زندگی است که انسان را به سوی بزرگی ها و عظمتهای حیات در دنیا و عقبی رهنمون می سازد.

گرچه باید گفت؛ این توجه و مراقبت، انسان را از مجاهدت و خطر کردن در راه آرمانها باز نمی دارد.

ادامه »

 نظر دهید »

طلبه آرمانی وقف امام زمان(عج) است

03 بهمن 1392 توسط توکلی
طلبه آرمانی وقف امام زمان(عج) استآیت‌الله علم‌الهدی

طلبه آرمانی وقف امام زمان(عج) است


اگر قوا و نیروهای مختلفی که به وسیله خداوند در وجود انسان قرار گرفته است، وقف وجود اقدس امام زمان(عج) شود، به هر انسانی که با آرمان طلبگی پایبند باشد طلبه آرمانی می‌گویند.

آیت‌الله سید‌احمد علم‌الهدی،در همایش آرمان طلبگی، طلبه آرمانی که در سالن همایش‌ها و نمایشگاه‌های آستان قدس رضوی برگزار شد، طی سخنانی، با تاکید براینکه آرمان طلبگی باید بیشتر از تعریف طلبه مطرح شود، لذا باید جایگاه آرمان و آرزو را در حوزه تفکر مشخص کنیم، به بیان تفاوت رؤیاسازی و خیال‌پردازی پرداخت و اظهارداشت: تخیّل جهش‌ها و رفت و آمدهای مناظر گوناگون و جریان‌های متعددی است که تا مرز آرمان اوج می‌گیرد و گاهی اوقات نیز از مرز جرقه فراتر نمی‌رود، بر همین اساس، خیال‌پردازی پوچ بوده و از ائمه(ع) بیان شده است که انسان به خاطر خیال‌پردازی مواخذه نمی‌شود مانند نگاهی که به صورت ناخودآگاه به روی نامحرم می‌افتد اما فرد به این نگاه ادامه نمی‌دهد.


امام جمعه مشهد تصریح کرد: انسان برای رسیدن به آرمان خویش تلاش می‌کند، اما مطمئن نیست که به این آرمان دست پیدا می‌کند یا نه، بنابراین اگر در راه رسیدن به آرمان، امید به خدا داشته باشد، برای رسیدن به آرمانی الهی تلاش کرده است.

عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه اگر انسان به خدا امید داشته باشد، انسانی آرمان‌گرا است، گفت: همانگونه که عشق در انسان تجلی پیدا می‌کند، ایمان به خدا نیز باید تجلی پیدا کند و این حالت برای یک انسان معمولی مگر با طی کردن مراحل سیر و سلوک الهی، دست پیدا نمی کند.

وی با بیان اینکه انسانی که آرمان طلبگی دارد، با تمام وجود وقف امام زمان(عج) می‌شود، گفت: اگر قوا و نیروهای مختلفی که به وسیله خداوند در وجود انسان قرار گرفته است، وقف وجود اقدس امام زمان(عج) شود، انسانی با آرمان طلبگی به وجود آمده است که به این فرد طلبه آرمانی می‌گویند.


 نظر دهید »

جلوه مادی؛ شكوه معنوی

04 دی 1392 توسط توکلی
جلوه مادي؛ شكوه معنوي
آنچه از حسن ذاتی برخوردار است و انگیزه حركت فرد در فرهنگ الهی را فراهم می آورد، شكوه معنوی و عظمتی است كه روح انسان را فرا گرفته و او را از فرش جدا كرده و به عرش می رساند.

با فراگیر شدن فرهنگ مادی در سده های اخیر، متفكرین مادی در شرق و غرب عالم تلاش نموده اند تا هنجارها و ارزش های فردی را بر مبنای اصول مادی گرایی طراحی نمایند. بر این اساس و با اشاعه حس منفعت پرستی و خودخواهی، هر كس به فكر توسعه حیطه تسلط خود كشیده شده، بدون اینكه كوچكترین دغدغه ای در رابطه با حق و باطل به ذهن و اندیشه خود راه دهد، در این شرایط دیگر مهم نیست كه مایملك از كجا حاصل شده و یا در چه زمینه ای صرف می گردد، بلكه یگانه هدف این سبك زندگی! جلوه گری ظاهری و رخ نمایی مادی است.

 

در قالب این فرهنگ منحط است كه امروزه مشاهده می گردد مصرف گرایی به عنصر اصلی حیات اجتماعی در جوامع مختلف تبدیل گردیده است و تنوع طلبی در زندگی، به تمامی امور كشانده شده است؛ همه مصرف می كنند و بدور می ریزند، همه در پی ایجاد لذتی جدیدند و تنها جلوه های مادی حیات اجتماعی است كه اهمیت می یابد.

 

در این فرهنگ، اصالت با جسم انسان است و اثری از روح وجود نداشته و یا در حد روان تقلیل می یابد، بر اساس این نگاهِ انسان شناسانه، غایت حیات در این فرهنگ، بدست آوردن بیشترین لذت مادی در كنار كمترین درد و الم است. زندگی در این چارچوب، معنایی جز مصرف گرایی و دل بستن به حیات حیوانی نداشته و اهداف فرد، در غایات كوتاه مدت مادی خلاصه گردیده و از این منظر، فرش جای عرش را می گیرد.

 

بنابراین، جلوه های مادی و جلوه گری های فردی و اجتماعی، عنصر اصلی تحریك كننده افراد برای تكاپو و تلاش می باشد.

در مقابل این فرهنگ منحط، می توان از اندیشه ای متعالی صحبت كرد كه در آن، انسان به عنوان موجودی دو بعدی فرض می گردد كه مركب از روح و جسم است، طبیعتا وقتی انسان متشکل از جسم و روح بود، لذات هم باید بر اساس لحاظ کردن این دو ساحت تعریف گردند، مثلا لذات مادی انقدر ارزش دارند که به روح آسیب وارد نکنند و لذات روحانی باید ضمن ملاحظه وضعیت جسم تعریف شوند و از این روست كه غایت زندگی در این فرهنگ، متفاوت از فرهنگ مادی می باشد.

با توجه به آنچه از مختصات فرهنگ الهی گفته شد، هر چند ظاهر و جلوه های بیرونی زندگی افراد نیز در چارچوب خود دارای ارزش و احترام است، اما آنچه از حسن ذاتی برخوردار است و انگیزه حركت فرد در این فرهنگ را فراهم می آورد، شكوه معنوی و عظمتی است كه روح انسان را فرا گرفته و او را از فرش جدا كرده و به عرش می رساند.

 

ترویج و تبلیغ این فرهنگ متعالی، در دنیایی كه افراد سعی می کنند با استفاده از اشیاء و پوشش و طبقه اجتماعی، برتری خانوادگی خود را به دیگران نشان بدهند و به تعبیر دیگر، افراد، اسیر اموالِ خود شده اند تا برتری خودشان را به دیگران بنمایانند و کمبودهایشان را جبران کنند، می تواند راهگشای بسیاری از مشكلات جوامع امروزی باشد و بشر را از فروافتادن در پرتگاه سقوط و انحراف برهاند.

 

تفاوت جلوه های مادی و شكوه معنوی را می توان در شرح حال بزرگان دین و مردان عرصه علم و عمل، در برخورد با سیاستمداران و پادشاهان روزگار خود بخوبی مشاهده نمود، كه چگونه اذهان را متوجه خویش نموده و همه را به كرنش واداشته اند. « در سنه 1287 ناصرالدین شاه به زیارت عتبات مقدسه به عراق مشرف شد. موقعى كه به زیارت كربلا عزم كرد، … [برخی] تا مسیب به استقبال آمدند، شاه در حالى كه سواره به حضور مستقبلین مى رسید، سلام مى كرد و نیز وقتى كه به نجف اشرف مشرف شد، … [از نجف] به استقبال شاه آمدند تا سه فرسخى نجف، شاه به همه سلام كرد تا وارد شهر شد، همه به دیدن آمدند جز مرحوم میرزاى شیرازى كه نه به استقبال آمد و نه به دیدار شاه اقدام كرد، شاه به هر كدام از علماى شهر مقدارى پول به عنوان هدیه ارسال كرد و براى میرزاى شیرازى هم مبلغى فرستاد، ولى میرزا آن پول را رد كرد، پس شاه، وزیر خود، حسن خان را به حضور میرزا روانه كرد كه بلكه بتواند میرزا را راضى كند كه به دیدن شاه تشریف بیاورند. وزیر وقتى به حضور میرزا رسید و از او خواهش كرد كه با شاه ملاقات نماید، میرزا قبول نكرد، پس وزیر عرض كرد این غیرممكن است كه شاه به عراق بیاید و با شما ملاقات نكرده به ایران مراجعت كند، پس اگر شما حاضر نشوید كه به حضور شاه تشریف بیاورید، اجازه بدهید شاه به خدمت شما بیایند.

 

میرزا فرمود من یك آدم درویش هستم، مرا با شاهان چه کار، ولى وزیر دست بردار نشد و اصرار زیاد مى كرد كه به هر وسیله ممكن ملاقات حاصل گردد. در اثر پافشارى و اصرار وزیر، میرزا فرمود به شاه بگو به قصد زیارت به حرم بیاید، من هم به قصد زیارت حضرت امیرالمۆمنین – علیه السلام - به حرم مشرف مى شوم، در ضمن، آنجا ملاقات حاصل مى گردد.

 

پس شاه راضى شده، به حرم مشرف شد، دید میرزا هم در حرم است، به نزد میرزا آمد سلام كرد، عرض كرد زیارت نامه را بلند بخوانید كه من هم بخوانم ، پس میرزا زیارت امیرالمۆمنین – علیه السلام - را مى خواند و شاه به تبعیت میرزا زیارت مى خواند و به این ترتیب ملاقات انجام گرفت ، از همدیگر جدا شدند.

 

میرزا بواسطه متانت و شكوه و جلالت و عفت نفس و حفظ مقام علم و مرجعیت و تسلیم نگشتن در برابر شخصیت هاى مادى، محبوبیت فوق العاده پیدا كرد.»(1)

 


پی نوشت‏ها:

1.    سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ج 5، ص 304

منبع:کتاب اعیان الشیعه

 نظر دهید »

سکوت...

03 دی 1392 توسط توکلی

صمت یعنی سکوت. حرف هایی که فایده ندارد، نزن.

روایت شده است که در جنگ احد، یکی از اصحاب پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) پسری داشت که شهید شد، و آن پسر از گرسنگی سنگی را به شالی بسته و به شکم خود محکم بسته بود (تا کمتر احساس ضعف و گرسنگی کند) و چون مادر بر شهادت او مطلع شد، بر بالین او آمده و نشست و خاک از رخسار او پاک می کرد و می گفت: ای پسرم! بهشت بر تو گوارا باد.

حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمودند: تو چه می دانی که می گویی بهشت بر او گوارا باد (شاید اهل بهشت نباشد). شاید عادت به سخنان بی فایده داشته است.

خداوند متعال می فرماید: «ما یَلفِظُ مِن قَولٍ إلا لَدَیهِ رَقیبٌ عَتِیدٌ»؛ هیچ کلامی از دهان شما بیرون نمی آید، مگر این که نگهبانی آماده است و آن را ضبط می کند.

نقل می کنند: طلبه ای از دنیا رفت، چون او را در خواب دیدند، پرسیدند: حالت چطور است. او گفت: مواظب اعمال و گفته های خود باشید؛ زیرا حساب و کتاب خدا بسیار دقیق است.

یک روز که باران می بارید، من گفتم: به به عجب باران به موقعی! هنوز سر آن یک جمله گرفتارم و به من می گویند: مگر ما باران بی موقع هم داشته ایم؟

حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «ایّاکَ وَ فُضُولَ الکَلامِ فَإنَّه یُظهِرُ مِن عُیُوبِکَ ما بَطَنَ وَ یُحَرِّکُ عَلَیکَ مِن أَعدائِکَ ما سَکَنَ»؛ از حرف زائد و بیهوده دوری کن؛ چرا که عیوب پنهان تو را آشکار می کند و دشمنان تو را، که با تو کاری ندارند، بر علیه تو تحریک می کند.

وقتی ما طلبه بودیم، همین که چند نفر جمع می شدیم، هم مباحثم مرحوم حاج شیخ محمود تحریری مفاتیح را دست یکی از رفقا که صدای خوبی داشت، می داد و می گفت: از مناجات خمسه عشر بخوان. این مناجات باعث می شد که از سخنان بیهوده خودداری کنیم.

شخصی نزد آیت الله العظمی سید احمد خوانساری (ره) آمد و یک ساعت با آقا صحبت کرد. آقا فقط با یک بله جواب او را دادند.بعضی علوم هستند که جز از راه سکوت نمی شود به آن ها رسید.

غرض این که حرف های زائد را از کلامت خارج کن و هر حرفی را که نمی دانی، نگو و آن چه را هم می دانی، همه اش را نگو. و ضمنا به هر کس هم نگو.

مخفی نماند که سخن گفتن بی فایده وقتی است که سخنی بگویی که اگر آن را نگویی، ضرری به دین و دنیای تو نمی رسد و گفتن آن نیز نفعی برای هیچ کس نداشته باشد.

منبع: کتاب آداب الطلاب

 نظر دهید »

ایجاد عشق و ایمان و اعتقاد به طلبگی

17 آذر 1392 توسط توکلی
ایجاد عشق و ایمان و اعتقاد به طلبگی
یکی از مهم‌ترین راهکارهای تقویت انگیزه و ایجاد نشاط در میان طلاب، ایجاد عشق و ایمان و اعتقاد به طلبگی در جان و دل آنان می‌باشد.

یکی از مهم‌ترین راهکارهای تقویت انگیزه و ایجاد نشاط در میان طلاب، ایجاد عشق و ایمان و اعتقاد به طلبگی در جان و دل آنان می‌باشد. تا این عشق به رسالت طلبگی نباشد، بسیاری از مشکلات و کاستی‌های فراروری طلبه غیر قابل تحمل و فرساینده خواهد بود و طلبه را به منزل مقصود نخواهد رساند. همچنین بسیاری از آسیب‌های اخلاقی و تربیتی طلاب نیز ریشه در همین امر دارد و اگر مدیران، اساتید و مربیان بتوانند این عشق و ایمان را در دل طلبه ایجاد کنند خیلی از این آسیب‌ها و مشکلات خود به خود رفع یا دفع خواهد شد. از این رو، در ادامه راهکارهایی معرفی شده که توجه به آن در مدارس علمیه به رشد و بالندگی طلاب کمک بسزایی خواهد کرد…

ادامه »

 نظر دهید »

ارتباط با ائمه اطهار

02 آذر 1392 توسط توکلی

هرچه انسان روی آیات و روایات تأمل و تعمق کند باعث می‌شود که درهای علوم و معارف بی‌پایان به رویش باز شود و نور علم در دل او قرار گیرد و یکی از مواردی که نور علم در دل انسان پرتوافشانی می‌کند وقتی است که انسان ارتباط خود را به وسیله عبادت و بندگی با ائمه اطهار (علیهم السلام) زیاد کند، زیرا که آن بزرگواران قرآن ناطق هستند.
طلاب علوم دینیه در هر مقطعی که باشند باید مدام با قرآن کریم و همچنین احادیث اهل بیت(علیهم السلام) در ارتباط باشند چرا که احادیث آنها دلها را زنده می‌کند و باعث موفقیت می‌شود زیرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دعای خیر کرده است در حق کسانی که احادیث اهل بیت(علیهم السلام) را نشر بدهند(1)‌ در این احادیث شأن نزول آیات قرآن، تفسیر قرآن،‌ و مسائل اخلاقی، فقهی ،‌ عرفانی و … موجود است.
( لذا روی همین اصل است که در حوزه علمیه حضرت آیت الله مجتهدی صبحها توسط ایشان در کلاس درس برای طلاب و ظهرها بین دو نماز و عصرها بعد از نماز مغرب و عشا حدیث گفته می‌شد،‌ ایشان می‌فرمودند: « باید این احادیث را بخوانید و بنویسید و عمل کنید و برای دیگران هم بگویید ، هرجا می‌نشینید حدیث بگویید حتی شبها که در خانه هستید. (2) شایسته است هر کس دفتر حدیث داشته باشد و این احادیث را با ترجمه بنویسد که این دفتر بعد از او به یادگار بماند چرا که فرزندان ما در آینده کمتر به دنبال دین و حدیث و قرآن می‌روند ولی اگر شما دفتری داشته باشید و بعد از خود به یادگار بگذارید گاهی دفتر شما را می‌آورند و می‌خوانند و می‌گویند این دفتر پدر یا جد ماست و افتخار هم می‌کنند.» (3) )
پی نوشت:
(1) قالَ رسولُ الله: اللهم ارحَم خُلَفائی ثَلاثاً،‌ قیلَ یا رسولَ اللهِ و مَن خُلَفائُک؟ قال: الَّذین یُبَلِّغُونَ حَدیثی وَ سُنَّتی ثُمَّ یُعَلِّمُونَها أُمَّتی
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار بده، سه با ر فرمودند،‌ پرسیدند ای پیامبر خدا جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسانی که حدیث و سنت مرا تبلیغ می‌کنند و آن را به امتم می‌آموزند.           امالی صدوق ص 152 و جامع احادیث شیعه جلد 1 ص234
(2) حضرت رسول اکرم(ص)‌ درباره نقل حدیث فرمودند: تَذاکَرُوا و تَلاقُوا و تَحَدَّثُوا فَإنَّ الحَدیثَ جَلاءُ القُلوبِ ،‌ إنَّ القُلوبَ لَتَرینُ کَما یَرینُ السَّیفُ و جَلاؤُهُ الحَدیثُ.
با یکدیگر گفتگو و ملاقات داشته باشید و حدیث بگوئید زیرا حدیث مایه روشنی دلهاست،‌ دلها نیز مانند شمشیر زنگ می‌زند و جلای آن حدیث است.         بحارالانوار جلد 2 ص152
(3) حضرت امام صادق(ع) در این باره فرمودند: أُکتُب و بَثَّ عِلمَکَ فی إخوانِکَ فَإن مِتَّ فَأَورِث کُتُبَکَ بَنیکَ، فَإنَّه یَأتی عَلَی النّاس زَمانُ هَرجٍ،‌ لا یَأنِسونَ فیه إلّا بِکُتُبِهِم.
بنویس و علمت را در میان برادران و دوستانت منتشر کن و چون مرگت فرارسید آنها را به فرزندانت به میراث بگذار،‌ زیرا زمانی بر مردم می‌رسد که در آن زمان فتنه و آشوب(بسیار) است و جز با کتاب و نوشته‌های شما انس نگیرند. اصول کافی جلد 1 ص67

 نظر دهید »

ضرب المثل های طلبه ها

30 آبان 1392 توسط توکلی

هر صنفی برای خود ادبیات خاص خود را دارد که ممکن است متفاوت از ادبیات عمومی جامعه باشد، اما اگر این ادبیات دارای قوت باشد میتواند در عموم جامعه نیز جایی برای خود پیدا کند، طلبه ها نیز در گفتگوهایشان از ادبیات خاص خود استفاده میکنند که برخی از این کلمات به جامعه نیز سرایت کرده است چند نمونه از ضرب المثل های طلبگی در زیر آورده شده است.

توجیه کار شیطان است: توضیح ساختگی را توجیه گویند یعنی اینکه کسی بخواهد دلایل قلابی برای کارهایش درست کند و بجای دلایل واقعی استفاده کند، طلبه ها استاد توجیه هستند و برای همه کارهایشان توجیهی دارند، از این رو اساتید برای آنکه طلبه ها را از توجیه دور کنند میگویند توجیه کار شیطان است، طلبه ها از برخی از علما میپرسند که صدای شما را تقلید میکنیم اجازه میدهی؟ علما جواب میدهند نه چرا که طلبه اول انسان را کافر میکند بعد پشت سر او غیبت میکنند برخی ها هم میگویند : لولا توجیه لهلک الطلبه.

(برگرفته از سایت نامه های حوزوی)

ادامه دارد…

 نظر دهید »
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم...

موضوعات

  • همه
  • انوار قرآن
  • انوار عترت
  • مقام معظم رهبری
  • پارسایان
  • سبک زندگی اسلامی
  • کلام بزرگان
  • آداب الطلاب
  • نکات اخلاقی
  • احکام
  • یار مهربان(معرفی کتاب)
  • دانستنی ها
  • مقالات عمومی
  • یادداشت ها
  • دلنوشته
  • مناسبت ها
  • همه
  • نقش زنان در فرهنگ سازی حادثه عاشورا
  • دهه فجر

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته

اوقات شرعی

وبلاگکد اوقات شرعیاوقات شرعی اراک

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی

همراه با قرآن

آیه قرآن تصادفی

کد دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

وصیتنامه شهدا

وصیت شهدا

مراجع معظم تقلید

خبرنامه

غیبت امام زمان...

کد برای وبلاگ بلاگفا :: قالب وبلاگ :: کد آهنگ وبلاگکد ثاینه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگحب العباس :: کرامات حضرت ابوالفضل

جستجوی گوگل

در كل اينترنت
در اين سايت
ميان صفحات فارسي


<

لحظات انتظار

ساعت فلش مذهبی

پخش زنده اماکن متبرکه

پخش زنده حرم

کدموس

دوست قرآني

برو بالا


Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب

آمار بازدید

کد آمارگیر

کد وضعیت یاهو

یاهو-بلاگفا-یاهو-وبلاگ

ذکر صلوات

بارش مهدی

رهبرم

دهه فجر

کد لوگو حمایتی دهه فجر

  • تماس